از سوی دیگر نمونه بارز درون گرایی فردی کم حرف و به نحوی گوشه گیر است
و در خود فرو رفته ، و بیشتر به کتابها علاقه دارد تا به آدمها ، آدم توداری است
و بجز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرد ، به دور اندیشی متمایل است
، (( بی گدار به آب نمی زند )) و به احساسهای آنی اعتماد نمی کند ، تحریک و هیجان
را دوست ندارد و مسائل زندگی روزمره را در حدی که لازم است جدی می گیرد ، زندگانی
منظم و با قاعده را دوست دارد ، به احساسهایش کاملا مسلط است و به ندت از خودش
پرخاشگری نشان میدهد ، و زود از کوره در نمی رود . با ثبات است و تاحدودی بدبین
است و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل است .
البته منظور این نیست که هر آدمی یا برون گرا است یا درون گرا ، یا چنانکه از این دو توصیف
بر می آید همه مردم از این لحاظ وضع افراطی دارند . برونگرایی درونگرایی بعدی است که
دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد ، و در وسطهای این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا
هستند نه درونگرا ، از داده های تجربی هم ، چنین بر می اید که بیشتر مردم در همین
منطقه بینابین قرار دارند .
منبع :
واقعیت و خیال در روانشناسی
مولف : هانس یورگن آیسنک
مترجم : محمد نقی براهنی _ نیسان گاهان
نوشته شده توسط : مهدی معتقد
نظرات شما عزیزان: